- admin
- 30 آبان 1400
- 1:01 ب.ظ
جواب درس پانزدهم نگارش ششم ابتدایی
جواب درس پانزدهم نگارش ششم ابتدایی / گام به گام پایه ششم
جواب املا و دانش ادبی صفحه 90 درس پانزدهم نگارش ششم ابتدایی
سوال
1️⃣ با توجه به متن شعر (میوهی هنر) برای هریک از نشانه ها، واژه های مناسب بنویسید.
پاسخ
1- حاصل – صدا
2- قصه – دهقان
3-هیزم – آهسته
4-شعله – عمل
سوال
2️⃣ واژه های زیر را از متن درس (میوع ی هنر) بیابید و بنویسید.
پاسخ
1-اتشگر
2-سپیدار
3-آهسته – سوختن
4-گذرد
سوال
3️⃣ کدام یک از جمله های زیر شبه جمله هستند؟
پاسخ
- یا رب ✔ (شبه جمله است)
- دریغ ✔ (شبه جمله است)
- پس اعتدال نگاه باید داشت (شبه جمله نیست)
- بار الها ✔ (شبه جمله است)
- گشاده است بر ما، درِ راستی (شبه جمله نیست)
سوال
4️⃣ مخفّف واژه های زیر را بنویسید.
پاسخ
پارسال :
پار
دیروز :
دی
گاه :
گَه
جواب صفحه ۹۲ درس راز زندگی نگارش ششم ابتدایی
سوال
1️⃣ داستان شعر (میوه ی هنر) را به نثر ساده بنویسید.
پاسخ
درخت سپیدار گفت: از دست تیشهی هیزمشکن و ارّهی نجار، برای من ریشه و شاخهای باقی نمانده است. تبر به او گفت: گناه تو این است که میوهای نداری. کشاورز تنور خود را با هیزم درخت سپیدار روشن کرد. شعله به او خندید و گفت: بیارزش بودنِ تو، تو را اینگونه پست و حقیر کرده است. آن شاخهای که رشد میکند ولی میوه نمیدهد، در نهایت شایستهی چیزی به جز سوختن نیست. سخنِ بیهودهای که به آن عمل نشود چه فایدهای دارد؟ رفتار و عملت را درست کن که سخن گفتن بدون عمل فایدهای ندارد.
سوال
2️⃣ سرنوشت درختی را که امروز تبدیل به میز و نیمکت شده از زبان خودش در پنج سطر بنویسید.
پاسخ
روزگاری یک درختِ تنومند در جنگلی سبز و باصفا بودم، پرندگان بر روی شاخههای من مینشستند و آواز میخواندند. امّا انسانها با ارّه به جان من افتادند و با تنهی من نیمکتی ساختند. اکنون خوشحالم؛ چون هر روز در کنار دانشآموزان هستم و آنها به خوبی از من محافظت میکنند و به من آسیبی نمیرسانند.
جواب کارگاه نویسندگی صفحه 93 درس ۱۵ نگارش ششم ابتدایی
سوال
1️⃣ داستان درخت علم را بازسازی کنید.
پاسخ
روزی شایعه میشود که میوهی درختی در هندوستان باعثِ جوان ماندن میشود. پادشاه که از موضوع آگاه میشود، شخصی را مأمورِ بررسی این موضوع میکند. در نهایت آن شخص متوجه میشود که این درخت، همان درخت علم است.
سوال
2️⃣ شعر شیر خدا را به نثر ساده بنویسید.
پاسخ
حضرت علی مانند شیر شجاع در راه خدا میجنگید و با تاریکی شب انس داشت. عاشقی که به جای پیغمبر در رختخواب او خوابید. در آن سحر گاه به شهادت رسید و عظمت شهادتش مانند قیامت بود. حلقهی در دامن او را گرفت تا به مسجد نرود، دربِ خانه دست به دامان علی شده و از او خواهش کرد که صرف نظر کن و از من عبور نکن و به مسجد نرو.
سوال
3️⃣ دریافت خود را از ضرب المثل مارگزیده از ریسمانِ سیاه و سفید می ترسد در یک بند بنویسید.
پاسخ
كسی كه خاطرهی بدی از چیزی داشته باشد، در موردِ آن بدگمان و محتاط میشود. همانطور که اگر کسی را مار نیش بزند، از آن به بعد او از هرچیزی که مشابهِ مار باشد (مثل طناب سیاه و سفید) میترسد.