شعر های وحشی بافقی شکست عشقی ، شعر وحشی بافقی در مورد عشق همگی در سایت جالب فا.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر های وحشی بافقی شکست عشقی

همخواب رقیبانی و من تاب ندارم

بی‌تابم و از غصه این خواب ندارم

زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود

درمانده‌ام و چاره این باب ندارم

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی شکست عشقی

خیل خیال کیست این کز در چشمخانه‌ها

می‌کشد اینچنین برون خلوتیان خواب را

می‌جهد آهم از درون پاس جمال دار، هان

صرصر ما نگون کند مشعل آفتاب را

وحشی و اشک حسرت و تف هوای بادیه

آب ز چشم تر بود ره سپر سراب را

وحشی بافقی

جستحو کنید در سایت : عکس متن دار فوت پدربزرگ ، شعر در وصف پدربزرگ فوت شده

شعر های وحشی بافقی

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را

به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را

نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل

به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را

چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم

که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر های وحشی بافقی شکست عشقی

دل رام دستت شد ولی بر وی میفشان آستین

ترسم که ناگه رم دهی این مرغ دست آموز را

بر جیب صبرم پنجه زد عشقی، گریبان پاره کن

افتاده کاری بس عجب دست گریبان دوز را

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی شکست عشقی

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست

می‌توان یافت که بر دل ز منش باری هست

از من و بندگی من اگرش عاری هست

بفروشد که به هر گوشه خریداری هست

وحشی بافقی

جستحو کنید در سایت : متن برای فوت برادر دوست ، پیام تسلیت فوت برادر شوهر

شعر های وحشی بافقی

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این، برود چون نرود

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر های وحشی بافقی شکست عشقی

یاد او کردم ز جان

سد آه درد آلود خاست

خوی گرمش در دلم بگذشت

و از دل دود خاست

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی شکست عشقی

آه، تاکی ز سفر باز نیایی، بازآ

اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ

شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد

گر همان بر سر خونریزی مایی، بازآ

وحشی بافقی

جستحو کنید در سایت : متن برای فوت برادر سالگرد ، متن پنجشنبه برای برادر فوت شده

شعر های وحشی بافقی

می‌توانم بود بی تو، تاب تنهاییم هست

امتحان صبر خود کردم شکیبایم هست

حفظ ناموس تو منظور است می‌ دانی تو هم

ورنه سد تقریب خوب از بهر رسواییم هست

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر های وحشی بافقی شکست عشقی

چند کس از تو و یاران تو آزرده شود

دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی شکست عشقی

کرده‌ ای عهد که باز آیی و ما را بکشی

وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ

رفتی و باز نمی‌ آیی و من بی تو به جان

جان من این همه بی رحم چرایی، بازآ

وحشی بافقی

جستحو کنید در سایت : متن برای فوت برادر و پدر ، استوری و متن در مورد مرگ برادر زاده

شعر های وحشی بافقی

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگشت چمن با دل آسوده توان کرد

آزرده دلان را سر گلگشت چمن نیست

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر های وحشی بافقی شکست عشقی

ما به دامان تو نازیم

که پاکست چو گل

ورنه در شهر بسی

لعبت بازاری هست

وحشی بافقی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

شعر وحشی بافقی شکست عشقی

راندی ز نظر، چشم بلا دیده ما را

این چشم کجا بود ز تو، دیده ما را

وحشی بافقی

جستحو کنید در سایت : متن برای فوت برادر زاده ، متن زیبا برای سالگرد فوت برادر زاده

شعر های وحشی بافقی

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضه خلد است

انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

وحشی بافقی